داستانهای کوتاه : آب آلو یادت نره - جای پای زن

ساخت وبلاگ

داستانهای کوتاه نقل از کتب زنده یاد استاد باستانی پاریزی

 آب آلو یادت نره :

در زمان وزارت میرزاآقاخان نوری، کسانی که قرار بود و یا می خواستند به حکومت ناحیه ای برسند یک روز قبل طرف عصر نزد پیشخدمت مخصوص میرزا آقا خان می رفتند و به او رشوه ای می دادند و می­گفتند فردا آب آلو یادت نرود  علت این بود که میرزا آقاخان یبوست مزاج داشت می­دانیم که بسیاری از بیماری­ها خصوصاً خشم و نا راحتی نتیجۀ سوء مزاج است صبح زود پیشخدمت آلود خیسانده به میرزا آقاخان میداد و او آنروز سر حال می­آمد و هر چه می آوردند با خوشحالی امضاء می­کرد.  کتاب کوچۀ هفت پیچ استاد باستانی پاریزی

جای پای زن :

می­ گویند وقتی احمد خان اردلان به دستور شاه عباس قلعۀ رواندوز در کردستان را محاصره کرده بود بدلیل استحکام قلعه محاصره طولانی شد و احمد خان بازگشت در راه برکشت به پیرزنی برخورد پیرزن از خان پرسید دلیل معطلی و بازگشت از تسخیر قلعه چیست ؟ خان به شوخی گفت « راه دخول قلعه مسدود بود ». پیر زن شوخ طبع حاضر جواب گفت : « شبِ زفافِ من هم راه دخول مسدود بود منتهی چون طرف من مرد بود در یک حمله قلعه را گشود! » حرف پیرزن به خان گران آمد و به غیرتش برخورد؛ برگشت و ما وقع را با سربازان در میان گذاشت صبح فردا با عزم راسختر به قلعه حمله ور شدند و اتفاقاً در قلعه گشوده شد. کتاب کوچه هفت پیچ استاد باستانی پاریزی

 

+ نوشته شده در شنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۹ ساعت 18:38 توسط احمد اشرفی زاده  | 
شبستر...
ما را در سایت شبستر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashrafizadeh-ahmada بازدید : 2 تاريخ : چهارشنبه 24 دی 1399 ساعت: 4:58