آسیاب های شبستر

ساخت وبلاگ

 

بسمه تعالی

آسیاب های شبستر:

درمعرفی شبستر گفته شد که شهرحالت کوهپایه دارد وکوهها درشمال آن قرار دارند به همین دلیل منطقه را گونیی (آفتاب گیر) می گویِند و آبها از شمال به جنوب سرازیر می شوند اما زمین های کشاورزی آبی عمموماً درجنوب شهر قرار دارند که دشت وسیع حاصل خیزی است وقطب کشاورزی منطقه که شندآباد می باشد نیز در این مکان قرار گرفته عمدۀ آب کشاورزی رودخانه ای است که از کوههای شمالی(میشو)سرچشمه گرفته پس از عبور از قسمت غربی شهر به مزارع می رسید آب این رودخانه (چای) مانند آب چشمه ها در مالکیت خصوصی اشخاص است که هر کس نسبت به وسع خود مقداری از آن را خریداری کرده ،یا خود استفاده می کند یا اجاره می دهد ویا ساعتی می فروشد کوچکترین واحد مالکیت آب یک ساعت و دوازده دقیقه است که آنرا آرپا می گویند ده آرپا(دوازده ساعت) را یک هنگام و دو هنگام (بیست وچهار ساعت ) رایک شبانه روز می نامند هدایت این آب در یک مسیر طولانی چندین کیلومتری به خصوص با توجه به اینکه از داخل باغات شانجان و خود شبستر نیز می گذشته مستلزم زحمت وهزینۀ بسیار زیادی بود معمولاً هر کس درنوبت آب خودش تعدادی مراقب در مسیر رودخانه می گذاشت تا اینکه آب از دستبرد باغداران ومنازل طول مسیر محفوظ بماند گاهی آب را در دامنۀ کوه میشو عمداً گل آلود می کردند تا در طول مسیر از نفوذ آن به زیر زمین جلوگیری شود وگاهی باخریدن آب چشمه های شانجان که معمولاً سرد و خنک بودند و مخلوط کردن آنها با هم مقدار تبخیر در بین راه را کم می شد باوجود این ،همواره مشکلاتی وجود داشت وهزینۀ تامین آب برای کشاورزی خیلی زیاد بود در سالهای اخیر با گذاشتن لوله های سیمانی درقسمتی از مسیر توسط ادارۀ آب شهرستان وهدایت آب بوسیلۀ آنها تا حدودی مشکلات حل شده است.

آب رودخانۀ مذکور (چای) علاوه بر کشاورزی منبع برکات دیگری نیز بوده ؛چون اختلاف ارتفاع شمال و جنوب شهر زیاد است از انرژی پتانسیل آب جاری به درستی استفاده می کردند به این ترتیب که درطول مسیر تعداد زیادی آسیاب ساخته بودند که با یک اصول مهندسی کاملاً بومی کار می کردند و روزانه مقدار زیادی گندم را به آرد تبدیل می نمودند این آسیاب ها علاوه بر اینکه از انرژی مجانی استفاده می کردند وهیچگونه آلودگی هوا نداشتند آرد حاصل خیلی مرغوب و نان پخته شده از آنها بسیار خوشرنگ وخوش مزه می شد. چون جوانان عزیز اکثراً این آسیاب ها را ندیده اند مختصری به شرح ساختار آن ها می پردازم؛

ساختار آسیاهای آبی(آسیاب ها):

جریان آب رودخانه ها درمسیر خود مقدار زیادی گل و لای وشن و ماسه همراه دارند برای جلوگیری ازورود آنها با آسیاب وتخریب پره های قسمت گردنده ابتدا آب رودخانه را از داخل حوضچۀ بزرگی عبور می دادند تا مواد مذکور رسوب کرده آب صاف شود خود این حوضچه ها که آن ها را برجان می گفتند استخر شنای بچه ها در فصل تابستان بودند وهر چند وقت آسیابان دریچۀ پایینی این حوضچه را باز می کرد تا رسوبات حوضچه خالی شود(لایروبی گردد) روزهای بعد شنا در َبَرجان لذت بیشتری میداد؛آب صاف پس از عبور ازیک جوی به پشت بام آسیاب می رسید ودرآنجا وارد یک لولۀ بزرگ تقریباً نیم استوانه ای خیلی دراز(حدود5 متر می شد که آن را ناو می نامیدند وبرای ساختن آن از تنۀ درختان بزرگ استفاده می نمودند و توی آنرا خالی می کردند ، این لوله(ناو) رو به پایین با زاویۀ تقربی 45درجه قرار داشت ودر جلو دهنۀ خروجی آن چرخ گردنده چوبی با پره های زیادی به طور افقی قرار داشت ویکی از فنی ترین قسمت این مجموعه طرز قرار گرفتن این چرخ وزاویۀ پره ها با محور آن بود تا از اتلاف انرژی آب جلوگیری شده دراثرریزش آب چرخ با حداکثر سرعت ممکن به چرخد، چرخش چرخ دندۀ مذکور وسیلۀ یک میلۀ قایم بلند(محور) به بالا یعنی داخل آسیاب منتقل می شد بالای محور دو سنگ بزرگ افقی و قرصی شکل به ضخامت های تقریبی 10و 15 سانتیمتر قرارداشت که وسط آنها سوراخ بود و محور فوق از این سوراخ ها می گذشت سنگ پایینی کاملاً افقی ومحکم وثابت بود و در وسط آن محور می توانست به چرخد اما سنگ بالایی وسیلۀ همان محور می چرخید قطر سوراخ سنگ بالایی از قطر محور بزرگتر بود تا گندم ها ازاین سوراخ بین سنگ ها رفته و تبدیل به آرد شوند،آردحاصل از یک طرف داخل گودال مکعبی شکلی که برای همین منظور ایجاد شده می ریخت انتهای محور با یک قطعه فولاد در شیار رویی سنگ بالایی قرار داشت که وظیفۀ گرداندن سنگ به عهده آن بود در بالای سنگ مخزنی وجود داشت که گندم ها را در آن می ریختند و آنها بوسیلۀ یک ناودان به تدریج از سوراخ وسط و دور محور ریخته می شد با این همه فناوری وحرکت های مختلفی که در آسیاب بود سنگ زیرین همیشه ثابت ومحکم وپابرجا بود که گفته اند : ( مرد باید که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیا باشد).خاموش کردن آسیاب به این ترتیب بود که درفاصلۀ بین حوضچۀ شن گیر وناو دریچه ای وجود داشت که می توانست آب را از یک مسیر کناری به مسیر اصلی هدایت کند در مواقع ضروری آسیابان با باز کردن این دریچه مانع ورود آب به آسیاب می شد وآسیاب ازکارمی افتاد. هر از گاهی هم پس از خاموش کردن آسیاب سنگ ها را از روی هم برداشته تیشه می زدند یعنی آن ها را تیز می کردند واین کار در تخصص خود آسیابان بود.

یکی از آسیاب های فوق الذکر در کنار باغ ما قرار داشت و آسیابان آن مرد نابینایی به نام آقای قاسم بود که همه آن را قاسم عمو خطاب می کردند مرد مهربانی بود وخوب کمانچه می زد و با اینکه چشم هایش نمی دید همۀ آشنایان خودش را ازصدای پایشان می شناخت وسلام و احوال پرسی می کرد آب رودخانه پس ازعبوراز آسیاب وانجام وظیفه، ازداخل باغ ما عبور می کرد و در کنار جوی آن درختان بزرگ توت، گردو ، بادام و سایر میوه ها وجود داشت که در تابستان علاوه بر میوه ها از هوای خوب و خنک کنار جوی نیز استفاده می کردیم.

 یادآوری : اخیرا گروه محترم یاشیل میشو در یک تحیق ارزشمند لیست کامل آسیابهای شبستر در گذشته را در سایت خود گذاشته است اینجانب ضمن تشکر و قدر دانی از این اقدام بجای گروه یاشیل میشو ، به علاقه مندان مطالغۀ بیشتر در مورد آسیااهای کل کشور توصیه می کنم کتاب «آسیای هفت سنگ» مرحوم استاد دکتر باستانی پاریزی را مطالعه فرمایند.        اردیبهشت ماه 92                 احمد اشرفی زاده 

شبستر...
ما را در سایت شبستر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashrafizadeh-ahmada بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت: 12:39