جشن تولد

ساخت وبلاگ

 

 

بسمه تعالی

جشن تولد:

درهفتم مهرماه سال 1317در شهر شبستر که آنموقع قصبه بود به دنیا آمدم. در هفدهم مهرماه سال 1397به بهانه هشتادمین سال تولد اینجانب مراسمی برگزار شد. این مراسم که با تصمیم و ابتکار فرزندان عزیز و دامادهای ارجمند و همسر محترمم طراحی و برنامه ریزی شده و با مشورت و راهنمایی های پسرعموی ارزشمند و دانشمندم آقای علی اشرف مجتهد شبستری و دوست ارجمند و بسیار عزیزم آقای دکتر امین لو تنظیم شده بود؛ درباغ زیبا و ییلاقی مجتمع پذرایی دربند متعلق به سازمان برنامه و بودجه با هماهنگی داماد عزیزم آقای مهندس حسینی برگزارگردید. طراحان برنامه بدون اینکه مرا در جریان امر قرار دهند. با دقت تمام میهمانان را از دوستان و دانش آموزان مورد علاقۀ من انتخاب و دعوت کرده و بی اطلاعی من از موضوع را با مدعوین در میان گذاشته بودند. خود مرا هم برای شرکت در یک شام خانوادگی به آنجا دعوت نموده بودند. لذا من بدون آمادگی ذهنی فقط برای شرکت در مراسم خانوادگی با احتمال مراسم سالگرد ازدواج یکی از دخترانم به آنجا رفتم وقتی دوستان یکی یکی آمدند ابتدا از دیدنشان جا خوردم ولی وقتی متوجه موضوع شدم بسیار خوشحال شده به مجریان برنامه بخاطر مدیریت خوب و انتخاب بجای میهمانان احسنت و دست مریزاد گفتم و تشکر نمودم .

میهمانان حدود سی نفراز دوستان و همکاران و دانش آموزان قدیم خودم بودند و فقط تعداد محدودی خانم از اعضای خانواده و نزدیکان حضور داشتند. حدود ساعت هشت تقریباً همۀ میهمانان دور میز پذیرایی که در فضای باز زیبا، با درختان سر به فلک کشیده آماده شده بود جمع شدیم بعد از سلام و احوالپرسی های اولیه ابتدا بنده به میهمانان خیر مقدم و خوش آمد گفتم سپس برادر و دوست عزیزم، ادیب فاضل، آقای دکتر امین لو با وجود مشکلی که در تارهای صوتی ایشان پیش آمده و صحبت کردن برایشان مشکل بود سخنرانی نمودند و پس از اظهار لطف و محبت فوق العاده نسبت به بنده، غزلی از حافظ را که قبلاً انتخاب نموده و درتابلوی زیبایی آماده کرده بودند خواندند و شرح دادند و فرمودند برای انتخاب غزلی به این مناسبت از خود حافظ استمداد کرده تفالی زدم بطور اتفاقی غزل شماره 156آمد وقتی دقت کردم متوجه شدم، علاوه بر اینکه مفهوم بسیار زیبا و مناسبی است شمارۀ غزل عدد مجموع سن من و آقای اشرفی زاده( 76+80 ) است و چون ما در تمام مراحل زندگی باهم بودیم و هستیم حافظ لسان الغیب هم بر باهم بودن ما صحه گذاشته است. شرح غزل و صحبت آقای دکتر امین لو خیلی مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. بعد از پذیرایی و صرف شام همگی به قسمت دیگری از محوطه که قبلاً آماده شده بود رفتیم. این بار، در ایوان یک ساختمان قدیمی و میراث فرهنگی مبله مستقر شدیم. می گویند این ساختمان در زمان رضا شاه برای شیخ خزعل ساخته شده و نمونۀ کوچکی از کاخ بزرگ خود شیخ خزعل که در اهواز و در وسط رودخانۀ کارون واقع است ساخته شده و چون شیخ درآنجا یاغی گری و سرکشی می کرده این ساختمان را احداث نموده و او را در آنجا در حصر قرار می دهند( زندانی می کنند) تا در نزدیکی کاخ سعد آباد که محل سکونت خود شاه بوده تحت الحفظ باشد و نتواند کاری انجام دهد که بر خلاف میل شاه باشد. بهرحال درهوای خنک و تمیز پاییزی و در فضای آرام و آرامش بخش و مبلۀ ایوان دوباره دورهم جمع شدیم و پس از صرف میوه و چایی چند نفر از دوستان از جمله آقایان سپاسی، مهندس غزالی، امیرهدایی ، دکتر جعفری جلوه، سلیمی جهرمی، استاد معتمدی، باهمت، بیگلی صحبت نمودند دانش آموزان از خاطرات خود در کلاسهای درسی که با اینجانب و آقای باهمت که سالها دبیر ریاضی آنها بود گفتند و دوستان و همکاران دیگر هر یک مطالبی مفیدی بیان فرمودند. و در پایان پسر عموی گرامیم جناب آقای مجتهد شبستری که دائی مهربان همسرم نیز هستند صحبت فرمودند.  مجلسی گرم و در نهایت صمیمیت برقرار شد که اگر فرصت بود می توانست مدت زیادی ادامه داشته باشد ولی به دلیل پایان یافتن وقت فعالیت مجتمع و اخطار های مکرر مدیریت آنجا نتوانستیم از صحبت های همۀ دوستان بهره مند شویم وچون محفل با عنوان جشن تولد برپا شده بود طبق معمول کیکی را که بانیان مراسم آماده کرده بودند به میان مجلس آوردند و طبق سنت همیشگی کیک توسط اینجانب بریده شده بین میهمانان تقسیم گردید و پس از پذیرایی با کیک و گرفتن عکس های دسته جمعی حدود ساعت11 شب مراسم با صفا و صمیمی به خوشی و خرمی به پایان رسید.       احمد اشرفی زاده     مهر ماه 1397

شبستر...
ما را در سایت شبستر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ashrafizadeh-ahmada بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 2:36